در قرون وسطی فرانسه کانون ادب بود هم در شمال و هم در جنوب فرانسه این اصل برپا بود. آفتاب شعر از فرانسه پرتو افشانی کرد و اشعه گرم خود را به جهان خارج ، ایتالیا و انگلستان و با حدت کمتری به اسپانیا ، آلمان و نواحی کم ارتفاع نزدیک آن بر تاباند. با آنکه میان زبان و لهجه ها تفاوت بسیار بود و مرزهای سیاسی ممالک مختلف را از هم جدا می کرد ، اما در تفکر مردمان غرب اروپا، بیش از آنچه امروز می بینیم ، وحدت برقرار بود .عالم فضل و ادب و زبان آن (لاتین) یکپارچه بود. حتی در عالم کلیسا( با تمام رقابتها و نبرد های مذهبی) و دنیای دربارها و شوالیه ها (علی رغم کینه های خانوادگی و مذهبی) یکپارچگی خاصی قابل دیدن بود.

بهترین نماد این فرهنگ و یکپارچگی ( در تفکر و اندیشه کمدی دانته است. ) دانته همه اهل فضل و شاعران و مردان بزرگی را می شناخت ( ازهمه اعصار و اقطار جهان) یکجا در عالم واحد ( که خود در راس قرون وسطی بود) گرد آورده است. اما چنانکه گفته شد ، مرکز این پرتو افشانی تفکر و ادب قرون وسطی و بالیدن و نیرو گرفتن آن نزدیکترین ایالت غربی امپراطوری روم یعنی فرانسه بود. فرانسه بود که به این وحدت و یکپارچگی تسلط داشت و هم او بود که بیشتر به آن شکل می داد . پس در مباحث بعدی به ادبیات فرانسه می پردازیم.

رمانس و ماجرا های شوالیه ای ادبیات فرانسه با آواز رولان آغاز شد( بجز معدودی آثار مختصر و بی اهمیت مذهبی) . این منظومه را می توان با بیوولف مقایسه کرد که فتح باب ادبیات انگلیسی بود. سراینده آن همانقدر از ادبیات کلاسیک رومی و یونانی اطلاع داشت که سراینده بیوولف از این گنجینه ادبی با خبر بود! آواز رولان حماسه ای است که در 4000 مصراع به صورت بندهایی با ادبیات هم قافیه به یکدیگر پیوسته اند. جنگهای شارلمانی با ساراسن ها و داستان مرگ دلاورانه رولان، الهام بخش شاعراین منظومه ادبی بوده است. مشابها ت کلاسیک در این اثر ناچیز، دور و پراکنده است.اشاراتی کوتاه به بتهای سه گانه ساراسن ها ( ماهومت- تراوگان و آپولو!!) وشرح قتل یکی از ساحران ساراسن به دست اسقف اعظم فرانک ها که شباهتی به داستان سفر آنه آس (فرزند آفرودیت) به دنیای مردگان دارد، از آن جمله است.

رد پای نفوذ آثار کلاسیک در این مجموعه به همین موارد جزئی و مختصر مربوط می شود و از این فراتر نمی رود . رولان نخستین حلقه زنجیره بلند شعر پهلوانی است( البته در غرب) که جنگ و حادثه موضوع همه آن است. این چنین مجموعه ای را می توان رمانس خواند. رمانس به معنی شعر یا داستانی است که به جای زبان لاتین به یکی از زبانهای بومی رو میایی نوشته شده باشد و از همین نشانی می توان دریافت که رنگ چندان جدی و عالمانه ای ندارد . البته این واژه در اوایل رواج خود به عشق به عجایب و غرایب دلالت می کرد.

رمانسها به اشعار بلند و پر بار هومری شباهتی نداشته بلکه منظومه هایی بودند پریشان و پراکنده وسخت متناسب با ضرب آرام و کند قرون وسطی. اشعار هومر شتابی مقاومت ناپذیر دارد (مانند ارابه ای جنگی) حال آنکه رمانسها و دیگر اشعار قرون وسطایی با مصراعهای کوتاه خود به اسب های شوالیه های جنگ های صلیبی می ماند که آهسته آهسته در جستجو ی پایان ناپذیر و ملال آور شکار فرسنگ در فرسنگ راه می سپرند. مضمون نخستین آثار از رمانسهای قرون وسطی درباره اعمال قهرمانی و پهلوانی های شارلمانی و درباریان او بود، هر چند ،گاه نیز به معاصران دوران شارلمانی در اعصار تاریک می پرداختند. به دنبال این آثار نخستین، رمانسهایی در باره پهلوانی های تاریخی یا اساطیر روم ؛ یونان و تروا و قصه هایی از ماجرای شگفت انگیز آرتور (پادشاه انگلستان) و شهسوارانش پدید آمد .

این پیدایش روز افزون آثار نظم و نثر در باب مضامین مأ خوذ از آثار کهن کلاسیک، تنها یکی از جنبه های توسعه فرهنگ در قرون وسطی بود ، در ادامه خواهیم دید که در همین دوران دانشگاهها اندک اندک چهره امروزین خود را یافتند و روح تازه نقد و تحقیق بر جوامع فکری دمیده شد ، این حرکت رو به جلو خود سبب اصلاح فلسفه شد و برای نخستین بار از اعصار تاریک به این سمت تعدادی از آثار مهم یونانی و رومی ترجمه و تدریس شد .

آثار منظوم ومنثور فراوانی ساخته می شد و معارف یونانی و رومی گسترش می یافت.( هرچند این گسترش از عمق بر خوردار نبود) . بزرگترین رمانسی که بر پایه مضامین کلاسیـک در این دوران ساختــه شد ، رمانس تــراو بود که توسط « بنوا دوسی مور» از مردم شمال شرقی فرانسه در قالب مجموعه ای با 000/30 مصراع به رشته نظم در آمد .داستان با سفر آرگونوتها آغاز می شود که وقتی در جستجو ی پشم زرین قوچ آسمانی به شرق می رفتند دسته ای را برای تصرف و غارت تروا به سوی این شهر زیبا و متمدن گسیل داشتند . تروا توسط پریام از نو ساخته شده است . یونانیان خواهر پریام را ربوده بودند و مردم تروا برای تنبیه یونانیان هیاتی را به یونان می فرستند و آنگاه جنگ تروا آغاز می شود .

در این داستان تراوا ییان بی گناه و یونانیان متجاوزانی دد منش نشان داده شده اند که کاملا عکس سیر داستان کلاسیک و اصلی است ، ترواییان همه جا پیروز هستند مگر آنکه شاهزاده آنتنور ، با یونانیان هم دست می شود و مهاجران را به شهر راه می دهد .پس از سقوط تروا ، شرح و طرح بازگشت یونانیان می آید و داستان با قتل اولیسس (فرمانروایی تروا) پایان میپذیرد.

این داستان در حقیقت از روی کتاب کوچکی با نثری بد و بی روح به زبان لاتین است ، البته مقدمه ای هم به زبان لاتین دارد که از نثر قوی تری سود می برد . در حال حاضر اثبات شده است که هم کتاب وهم مقدمه آن جعلی است و از نثری یونانی به عاریت گرفته شده است که قبل از نبرد تروا به رشته نگارش در آمده بود!! شکل این متن اصلی یونانی به صورت روز شمار ی که توسط یک جنگجو نوشته باشد، بوده است و در دوره ای موسوم به سوفسطایی دوم ( قرون دوم و سوم میلادی) نوشده شده است .
رمانسهایی تاریخی از این قبیل در عصر جدید نیزنوشته شده اند . مانند جنگ و صلح تولستوی و عیسی نوشته گریوز ( نویسنده و شاعر ایرلندی) مثلا « عیسی» گریوز از دیدگاه یکی از معا صران مسیح ، که بدون محبت خاصی به شخص او به موضوع علاقه مند است، زندگی و اعمال او را به عنوان یکی از مدعیان سلطنت یهود به شرح و وصف در آورده است.

ولی غرابت و عجیب بودن کتاب « شرح انهدام تروا» در مقاصد خاص نویسنده اش خلاصه می شود:
حق را به جانب تروا می دهد به علیه یونانیان می گوید- با هتک حیثیت از آنه آس ، نیای یونانیان آنان را بد نام می کند و...! نویسنده حتی چاشنی عشق را به داستان می افزاید( حال آنکه در ایلیا د و ادیسه اثری از آن نمی بینیم) . داستان عاشقانه کتاب به قتل آشیل ، قهرمان روئین تن تروا در دیداری نهایی با دختر پریام می پردازد که هیچ گونه مطابقتی با معروفترین داستان عاشقانه نبرد تروا( تروئلیوس و کریسدا) که بعد ها نوشته شده ندارد . البته توصیف کاملی از اسیر زیبای آشیل( کریسدا) وجود دارد که نشان از آگاهی نویسنده درباره داستان عاشقانه کریسدا و تروئلیوس دارد. نویسنده یونانی حتی بیش از آنچه در ایلیاد دیده می شود به جزئیات می پردازد مثلا بجای رخداد ضمنی خشم آشیل، سراسر داستان را با جنگ های پی در پی و متارکه های پی در پی پر میکند.

شرح وصف مربوط به مداخله ایزدان در جنگ با زیرکی حذف شده است تا داستان واقعی تر جلوه کند . موضوع پنهان ماندن کتاب و کشف آن قرنها پس از جنگ تروا نیز ترفندی عادی است ، چرا که می خواهد پاسخ گوی این ابهام باشد :« نویسندگان بزرگ چون هومر یا هرودو توس از این سند اصیل و معتبر هرگز استفاده نکرده اند » ! این همان ترفند معمول نویسندگان است ، مانند آنچه پو در داستان « نوشته ای که در بطری پیدا شد» بکار بسته و ما بعد از این نیز با نظایر آن آشنا خواهیم شد.
بجز کتاب « شرح انهدام تروا» کتاب دیگری از همان نوع به نام « روزنامه جنگ تروا» نوشته یکی از ساکنین کرت مورد استفاده نویسنده رمانس تروا بوده است. این مرد کرتی گویا گزارشگر رسمی یونانیها بوده است . ترجمه لاتین کتاب ساده است ولی از نثری محکم تر از مرجع قبلی سود میبرد. این آخری از هوشمندی بیشتر و افراط کمتر نویسنده اش خبر می دهد و از این نظر بر اثر قبلی « شرح انهدام تروا» رجحان دارد هر چند مانند« شرح انهدان تروا» اثر دوم نیز مدت ها در اختفا باقی می ماند و البته به خط فنیقی نوشته شده است.

دلایل استفاده از داستان رمانس تروا از بنوا

در این بخش به این مطلب می پردازیم که چرا بنوا از کتاب رمانس تروا که از نظر تاریخی مجعول و از نظر ادبی دارای نثری ضعیف بود، سود برده است. دلیل عمده سادگی خواندن این کتابها بوده است از اسم بنوا می توان حدس زد که تعلیمات سطحی و پراکنده خود را در صومه بند یکتی سن مور دیده است. متن ویرژیل بسیار سنگین و دشواری بود و در مقابل نوشته هومر نیز از بین رفته و تنها ترجمه لاتین ایلیاد در دسترس بود که کامل نبود و مورد شناسایی بسیاری از اهل علم قرار نداشت .

شیوه های نگارش رمانس تروا برای شاعران قرون وسطی دارای جذابیت فراوانی بود زیرا:
1). هر دو کتابهای خود را با حادثه انباشته اند، همه رمانس ها از چنین خصلتی سود می بردند.
2). هر دو عشق رمانتیک را محور کار خود قرار دادند
3). هر دو موضوع جنگهای ایزدان را که موجب حیرت زدگی و آشفتگی خواننده قرن دوازدهم می شد ، حذف کرده بودند.

هر چند طرز استفاده بنوااز این دو اثر ( مجموعه رمانس تروا) چندان هوشمندانه نبود از جمله چون اثر رمانس تروا دو پاره است و توسط دو نویسنده نوشته شده است سبب ایجاد تعارضاتی در داستان گشته( مانند پلامادس و آژاکس که دو بار و با دو روایت مختلف به کام مرگ می روند) رمانس تروا در معنا، فرهنگ اروپایی را بار دیگر با تواریخ و افسانه های کلاسیک آشنا کرد یا بهتر است گفته شود که فرهنگ ارو پایی را از حلقه اهل فضل بیرون برد. کار اصلی و اساسی این کتاب ایجاد رابطه میان اساطیر یونانی ; رومی و اعصار جدید بوده است. رفتار و کردار شخصیت های بنوا ، عواطف آنان و فنون جنگ همه البته مربوط به قرن دوازدهم است، اما این بدان معنا است که داستان و قهرمانان زن و مرد بنوا برای خوانندگان او کاملا ملموس بو ده اند. باید دانست که شعر و تحلیل نو با این کتاب جوانه زد و در واقع طلیعه دار و مشوق آثار بعدی همین کتاب بنوا بود.

رمانس تروا و ادیان قرون وسطی « ادیان فرانسه»

در قرون وسطی و حتی در عهد رنسانس جانبداری از تروا رسم روز بود، تا جایی که یکی از نویسندگان معاصر با بنوا ( نویسنده رمانس تروا) سلسله نسب پاد شاهان انگلستان را به تروا رساند. در آغاز عهد رنسانس ، دسته ای که در دانشگاه کمبریج مخالف مطالعات یونانی بودند ، خود را تراوایی می خوانند و رهبر گروه نام هکتور برای خود برگزیده بود( شاه تروا با نبرد با یونانیان!) .

سر فیلیپ سیدنی در« دفاعیه شعر» به درستی داستان ویرژیل را زیبا و داستان دارس را واقعی می داند. در انگلستان، بسیاری از عقاید عامیانه از همین کتاب سر چشمه گرفته اند و هنوز هم ته مانده این فکر را در این مثل ستایش آمیز می توان دید که می گوید « مثل تراوایی جنگیدن بهتر از مثل یونانی پیروز شدن» می دانیم که در افسانه های پهلوانی شکست با شکوه بیش از پیروزی در خاطره ها می ماند .

رمانس تروا به زبانهای مختلف ترجمه شد و حتی بیش از آن نمونه ای شد برای تقلید نویسندگان دیگر. از آن جمله باید به« شرح انهدام تروا» اشاره کرد که توسط گیدو دو کلومنیس در فرانسه و به زبان لاتین نوشته شد. این کتاب در سراسر اروپا با توفیق عظیمی روبرو شد که یکی از دلایل آن زبان جهانی آن بود. در کل، قصه تروا از دو طریق مختلف و هردو به یک اندازه جالب توجه به بریتانیا رسید.

1). در سال1340 بو کاچو منظومه ای به نام فیلوسترا تو ساخت. این منظومه شرح و بسط یکی از حوادث رمانس تروا است جایی دختر یکی از روحانیون تروایی با دو پهلوان از هر دو اردو نبرد عشق می بازد. این اثری است که از سبک هومر تاثیر شایان توجهی دریافت کرده است.
2). انتقال لاتین گیدو در سال 1464 توسط رائول لوفور زیر عنوان مجموعه داستانهای تراوا به زبان فرانسوی ترجمه شد در سال 1474 ویلیام کاکستون این کتاب را به انگلیسی ترجمه کرد و همین ترجمه است که با مجموعه چاسر و هومر چپمن، احتمالا مأخذ تروئیلوس و کرسیدای شکسپیر بوده است.بنا براین اثر اندوه زای شکسپیر نمایشنامه ای است که بر اساس بخشی از ترجمه انگلیسی کتاب فرانسوی لوفور، کتاب او نیز ترجمه یک نسخه تقلیدی لاتینی است که از روی متنی به زبان فرانسه قدیم صورت پذیرفته و این یک خود مشکل مبسوط یک نسخه تلخیص شده لاتینی است که مآخوذ از رمانس یونانی بوده است.

رمانس تروا تنها یکی ازصدها رمانسی بود که بر اساس مضامین کلاسیک ساخته شد ، البته باید گفت که کیفیت و کاربرد تاریخی همه آنها و متاسفانه منابع آنها نیز یکی بود ، برای مردمان قرون وسطی تاریخ جهان و بسیاری از سرزمینهای جهان ناشناخته بود از این رو هرکس قصه های شگفت و غریب درباره هر یک را به رغبت می شنید و می پذیرفت ( مانند رمانس آنه آس که در اساس باز نویسی آنه ئیدویژیل بود با ترکیبی از عشق ، غرایب و افسانه ها ی اساطیری) .

در باره اسکندر مقدونی نیز منظومه های بسیار ساخته شده است. یکی از آنها رمانس اسکندر اثر لامرتور و الکساندر دو بورنه ، منظومه ای است بالغ بر2000 مصراع در بحر دوازده هجایی . این بحر به مناسبت همین اثر الکساندرین نام گرفت . طرح کلی داستان و گزارشی که در باره دودمان اسکندر ، تعلیم و تربیت و لشکر کشی های او نقل می کند کاملا درست است اما خود منظومه نامعقولترین شکل رمانس تراوایی است.

می دانیم که خواهر زاده ارسطو ( استاد اسکندر) به نام گالیس تنس در لشکر کشیهای اسکندر او را همراهی می کرد ، گزارش نا تمامی هم از این سفرها به جا گذاشت. هر چند این گزارش از میان رفتن ولی اسکندر و خصوصا ماجراهای شگفت او در مشرق زمین، اندکی پس از مرگش موضوع محبوب نویسندگان خیال پرداز شد. بر گزارش کالیس تکلمه هایی مجعول نوشتند و آثار جعلی بسیاری بر اساس همین گزارش به وجود آمد . این کار در دوران رمانتیک متأخر یونان ، همان دورانی که دارس و دیکتوس را پروراند به کرات اتفاق افتاد. ( مانند اسکند رنامه که به زبان ساسانی و مریانی هم ترجمه شده است) .

پس چنانکه دیدیم تنها آثار بزرگ جهان یونان - رومی نبود که از طریق اقتباس نویسندگان جدید- روزگار ما رسید ، آثار کم مایه نیز همین مسیر را پیمودند ، هر چند همین نوشته ها محرک تخیل هستند( مانند قصه های شرق میانه که با قصه های یونانی متأخر در هم تنیده شده اند و الهام بخش سر جان ماندویل سیاح دروغین قرار گرفتند.) از بارزترین این نمونه ها قضیه ارسطو است؛ داستان فیلسوف یونانی که دختر هندی زیبایی او را زین و افسار کرده و بر پشتش نشسته تا درس عینی به اسکندر داده باشد!!
پیداست که این داستان کذب است و منشاء آن مضمون رایج فابیلو ها درباره قدرت و مکر زنان بوده است! اگر چنانچه به جای فیلسوف یونانی داوود نبی یا سلیمان موضوع حکایت بودند ، قابل بحث و گفتگو نبود اما در قرون وسطی این داستان سخت مطبوع طبایع واقع شد. در تعدادی از کلیسا ها گو تیک فرانسه ، هنوز در میان نقوش چهره انسان و گیاه و جانور، نقش فیلسوف یونانی را می توان دید که چهار دست و پا می رود و دخترکی هندی تازیانه در دست برپشت او سوار است .این مطلب در دورانی که دانشگاهها مطالعات فلسفه ارسطویی را توسعه داده و آن را به اوج اعتلای خود در همه قرون و اعصار رسانده بودند نمونه خوبی است تا دانسته شود که در قرون وسطی چه ورطه ای اهل علم را از مردم عامی جدا می کرده است.

اوید و عشق رمانتیک

مفهوم عشق رمانتیک که قرنهای متمادی ادبیات ، هنر، موسیقی و حتی اخلاقیات اروپایی جدید و اروپا را زیر سلطه خود داشته است ، آفریده ای قرون وسطایی است ، اما در نمو و تکامل آن عوامل مهم کلاسیک دخالت داشته اند . این مفهوم در اوایل قرن دوازدهم شکل گرفت و آمیزه ای بود از نیرو های رومی و اجتماعی( و در مقیاس کوچکتر ،بسیاری نیروهای دیگر) که در زیر نام برده می شوند:
1- قانون ادب شوالیه ای که شخص را به نهایت رعایت احوال ضعیف ملزم می ساخت
2- زهد مسیحی و تحقیر جسم ، پرستش مریم عذرا که تقوای فائقه زن و پاکی او را می ستود و ارج می نهاد
3- فئودالیسم به این معنی که عاشق رعبت معشوقه بود و معشوقه مانند زر خریدی او را در اختیار داشت تا ، تاکتیک های جنگی و نظامی قرون وسطی و از آن جمله رسیدن به وصال معشوقه که با حمله به قلعه ای مستحکم و تصرف آن قیاس می شد!

..... شعر اوید که بخش روشنفکرانه مبتنی بر زن ستیزی در باب عشق ورزی را عنوان کرد و آن را به صورت نوعی علم سازماندهی نمود از آن جمله آثار در باب عشق رمانتیک در قرون وسطی است بعدها در سپیده دم رنسانس این مفهوم عمیقا زیر نفوذ فلسفه افلاطون قرار گرفت ، اما در این زمان نفوذ آن فلسفه به واسطه عرفان نو افلاطونی و حتی به واسطه شعر عاشقانه عربی ، ضعیف گشته بود. آرمان عشق رمانتیک که در قرن نوزدهمنیز به نحو بارزی تجدید حیات یافت تاریخ هنری طولانی و پرباری داشت، کافی است که چند نمونه از بزرگترین ثمرات آن را ذکر کنیم :
زندگی نو دانته و راهنمایی بکا تریس در سراسر کمدی ، ملکه پریان اسپنسر و جنبه هایی از شخصیت ملکه الیزابت، رومئو وژولیت شکسپیر، موسیقی شوپن، تریستان و ایزولده واگنر و بسیاری از اپراهای ایتالیایی قرن نوزدهم اشعار عاشقانه هانیه و قطعاتی که شوبرت و ولف برای آنها ساختند، کارگران دریای ویکتور هوگو و بسیاری از رمانهای نو ، غزلهای آرورز و اشعار غنایی بیشماری که در عصر ما ساخته شده اند ، سیرانو دو بر ژراک و شاهدخت دور از دست اثر رستان و طنز نامه بی شماری که دون کیموته و تام جونز برجسته ترین آنها هستند و.....

جالب توجه است که این مفهوم در زادگاه خود فرانسه از میان رفت و در جامعه جدید فرانسه به ندرت می توان نشانی از آن یافت. بسیاری از نویسندگان این مفهوم را در آثار خود قلب کرده اند ، فی المثل رمانهای مونترلان و رمان تهوع نوشته سارتر بیان بیزاریند و کتاب بزرگ دیگری هست که نماد فساد و انحطاط آن است. قهرمان کتاب مادام بواری است که در جستجوی شور و عشق زندگی خود را به تباهی می کشاند حال آنکه شوهر با او رفتاری طبیعی، معقول، مانند همه شوهران فرانسوی و بسیاری از مردان زمان ما دارد .

آرمان عشق رمانتیک با آنکه مستقل از کلاسیک ها در قرن دوازدهم شکل گرفت اما در حقیقت نوشته های کهن یکی از شاعران کلاسیک که به آن اعتبار بخشید و داستانها و اندزرهای او نیز سبب آراستگی و کمال آن گردید. این شاعرهمانا اوید بود که پیشتر هم نزد ادبا شهرت داشت ولی در این زمان قدم به عرصه ادبیات عام نهاد . در سال 43 قبل از میلاد متولد شد و با اشعار عاشقانه اش ( خصوصأ کتاب هنر عشق ورزی) شهرتی سریع و در خشان کسب کرد. او یکی از چهار شعر برجسته رومی و مانند ویرژیل و هوراس نماینده پیوند بارور فرهنگ یونان و روم است. این نکته شایان توجه است که در سرزمینهای مختلف اروپا درست به همان صورتی که از درخت زبان لاتینی زبانهای تازه ای روئید هر یک از نویسندگان لاتینی نیز مسبب پیدایش سنت های گوناگون در ادب اروپایی غربی شدند. مثلا روح ویرژیل با آن وقار و وظیفه شناسی، درک عمیق دینی و تعلق خاطر به جهان افزونی در کلیسای کاتولیک رم تجلی کرد و در بزرگترین یادگار ادبی آن کمدی دانته تجسم یافت و یا سیسرو که پایه گذار فن بلاغت و نثر فلسفی انگلیسی شد. اما اوید فرانسوی ترین نویسنده لاتینی بود و از این رو تأثیر آن بر ادبیات نو خاسته فرانسه نیرومند تر از همه مظاهر فرهنگ و ادب کلاسیک بر این سرزمین بود . سبک او حتی در ادبیات ایتالیا پیروان فراوانی یافت ولی در نهایت امر تأثیر آن بر ادبیات فرانسه بیش از هر جای دیگری بود .

رمانسهای فرانسوی قرون وسطی ، بیش از هر چیز به سه موضوع می پرداختند . جنگ ، عشق، غرایب. با گذشت سال ها با اندک پیچیده شدن جهان قرون وسطایی ، موضوع جنگ به تدریج اعتبار خود را از دست داد و عشق و غرایب اهمیت بیشتری یافت و اوید بزرگترین شاعری بود که از غرایب و حوادث شگفت انگیز ، استحاله معجزه آسای موجودات و ماجراهای خارق العاده نجیب که غالبأ با نکته جنسی چاشنی می یافت عجین شده است. قصه اوید خیلی زود به ادبیات داستانی اروپا راه یافت که نخستین نمونه آن شاید منظومه فرانسوی پیراموس و تیسبه باشد که حدودا 900 مصراع دارد . بیشتر ابیات این منظومه در بحر هشت هجایی است که همان بحر ملال آوری است که در همه رمانسها به کار می رفته است، هر چند مصراع دو هجایی هم دارد که نشان دهنده صور خیالی اثر است. داستان سرگذشت آزاد دو عاشق کام نادیده است. وجوه شباهت میان این داستان و اوکاسن و نیکولت قابل ملاحظه است و حتی رو مئو و ژولیت نیز بر اساس همین قصه آفریده شده است و سر انجام رویای شب نیمه تابستان یکی از آخرین جلوه های این قصه است.